سخنرانی پای منبر

ساخت وبلاگ

١-هی از خودم می پرسم یعنی این حسم واقعیه؟ یعنی من، خود خود من، واقعن یکی رو دوست دارم؟ اولا دلم برای روزایی که داشتیم تنگ می شد. برای بیرون رفتنامون، همبرگر خوردنا، سوشی خوردنا، سینما رفتنای تا ١٢ شب. بعدش کم کم شد دلتنگی برای خودش. دستاش. بغلش. یه ماه شده که ندیدمش. یه هفته دیگه می رم دیدنش. خوشحالم.

٢- این ملت کی ان ما تو اینستا فالوشون می کنیم؟ حالا در مورد اون شاخا و عملی ها حرف نمی زنم ها. همین ملت مثلن عادی با اون همه زندگی رنگی و شاد توی عکس. همه رو، دونه دونه شون رو إنفالو کردم و بسیار از خودم راضی ام. واقعن دنبال کردن زندگی خیلی هاشون عادت سالمی نیست.من آدمی ام که خیلی برای زندگیم تلاش کردم تا سطحش رو بالا ببرم و بردم. در کنار سطح تحصیلاتم که تلاش کردم بالا باشه دوست دارم خوب بگردم، خوب بپوشم خوب بخورم ماشین خوب سوار شم و غیره. با این اوصاف هفت روز هفته قیافه ام شبیه لشکر شکست خوردست. چرا؟ برا اینکه از صبح می رم سر کار تا شش غروب بعدشم مثل یه جسد روی مبلم می شینم فیلم می بینم. حالا کی ان این ملت که بیست و چهار ساعته وقت آزاد دارن تا کارای صد من یه غاز کنن. همش غذا بپزن مثل یه کلفت یا مثلن به قول خودشون برن هیچهایک چون می خوان کم هزینه سفر کنن. جز اونایی که واقعن دارن کاری انجام می دن مثلن ورزشی، مربی گری ای، زبانی، معرفی کتابی، بقیه به نظرم یه مشت آدم متظاهرهستن که نباید دنبال کنیم ، برای اینکه زندگی اونی نیست که این جماعت دارن نشونش می دن. چرا زندگی ما، نسل جدید قرار نیست رنگی شده ی زندگی مادر بزرگ هامون باشه. ما باید از اونا بیشتر بدونیم، بیشتر بفهمیم و بهتر زندگی کنیم. برای صلح با خودتون هم که شده این آدما رو دنبال نکنین.

٣-حالا نمی خوام گوز رو به شقیقه ربط بدم اینجا یا کلاس موعظه برگزار کنم .  نمی خوام بگم همه دخترا باید برن دکترا بخونن همه برن دانشمند بشن و غیره. اما این رنگ زدن غیر معمولی به زندگی و تبلیغ اون توی محیطی مثل اینستا تنها باعث می شه دخترا خیال کنن همین زندگی سطح پایین هم می تونه براشون کافی باشه. شوهر می کنیم، عکسای رنگی می گیریم پس خوشبختیم. حالا ایراد کار اینجاس که تنزل سطح رضایت از زندگی ما رو موجودات تو سری خور تری بار می یاره که در انتها پشت درهای بسته ی ورزشگاه می مونه و صداش در نمی یاد و در مورد بدتر اعتراض هم داره که چرا شلوغش می کنن. من آدم بی حوصله ای هستن، اما اگه اخلاق داشتم، اگه زبانی برای ارتباط برقرار کردن با مخاطب داشتم، حتمن ازش استفاده می کردم تا توی محیط مسموم دنیای مجازی شده یه نفر رو هم نجات بدم. 

٤-زندگی ای که توش کار می کنی و درس می خونی و هدف داری از توش عکسای قشنگی در نمی یاد اما عوضش ارزشمندت می کنه . از قالب یه دختر مصرف کننده درت می آره و بهت هویت می ده و وادارت می کنه فکر کردن رو یاد بگیری. لطفن خیلی فکر کنین به دونه دونه عکسایی که لایک می کنین

شاهزاده خانومی که نمی خندید...
ما را در سایت شاهزاده خانومی که نمی خندید دنبال می کنید

برچسب : سخنرانی, نویسنده : e2ganehf بازدید : 19 تاريخ : سه شنبه 18 مهر 1396 ساعت: 0:05